یادداشت 24

یادداشت 24

یادداشت های روزانه+داستان دنباله دار
یادداشت 24

یادداشت 24

یادداشت های روزانه+داستان دنباله دار

یادداشت 93-الو الو ماهی

یه صندوقدار جدید اومد! احساس خطر می کنم! بهم گفتن از فردا میاد کارا رو بهش یاد بده! چقدر احساس حماقت می کنم! باید زود تر برم یا صبر کنم تا منو بندازن بیرون؟؟ چقدر از آدمای دورو بدم میاد

آقای "ک" که من عاشقش بودم به یه دختر دیگه دلبسته شده! می دونم! حس زنونه ام بهم میگه! تموم شد! چقد بده حالم! از چند جهت باید در هم کوبیده بشم؟؟ دیگه نمیاد بهم سلام نمی کنه...بهم اهمیت نمیده ...چقدر دلم برای خل بازیای اون موقعمون تنگ شده...زن صاحبکار سابقم راست می گفت باهاش کل کل نکن چون خودت آسیب میبینی آخرش!

راست می گفت و من اشتباه کردم...چقدر همه چیز دور از دسترسه

آقای "ک" چقدر آشغالی که منو وابسته کردی! چقدر ازت بیزارم!

امروز خودمو بیمه کردم! بیمه آزاد! نمی خوام رکب بخورم و یدفه ای بهم بگن برو! این انصاف نیست وقتی که تموم تلاشم رو برای کامل بودن انجام دادم و حالا به اسن وضع افتادم که بی هیچ دلیلی بذارم برم! باید چیکار کنم؟! 

ماهی ،تو که از اولش می خواستی بری...پس ادا در نیار

من:این فرق می کنه....فرق داره رفتن ارادی با رفتن اجباری

-ولش کن...مهم نیست...صبر کن بندازنت بیرون  تا دیگه کسی نگه چرا نموندی...چرا رفتی

دلم برای آقای "ک" بی شعور تنگ میشه....

"من رشته وصل تو پاره می کنم

باشد گره خورد به تو نزدیک تر شوم"


"سعدی چو جورش می بری از پی او دیگر مرو

ای بصر من می روم؟ او می کشد قلاب را"

رها کن تا رها بشی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد