یادداشت 24

یادداشت 24

یادداشت های روزانه+داستان دنباله دار
یادداشت 24

یادداشت 24

یادداشت های روزانه+داستان دنباله دار

یادداشت17-سکوت من

مجبور نیستم شاد باشم....مجبور نیستم مقاومت کنم...مجبور نیستم تظاهر کنم....مجبور نیستم ولی همشو انجام میدم تا خوب به نظر برسم....

گاهی چیزی فراتر از انتظارتمون ظاهر میشه....من حلش نمیکنم...دورش میزنم...زندگی اونقد کوتاهه که حتی لازم نیست به همه ی چراهای زندگیت پاسخ بدی....مثل پریدن از روی پرچین...عبور کن.....ترس توانایی کشتن آدما رو هم داره....حتی نمیخام قوی باشم....

دو روز کامل حرف نزدم....نه اینکه اعتصاب کرده باشم یا هر چیزی....فقط حرف نزدم چون حرفی برای گفتن نبود....دو روز کامل.....حرفی نداشتم....و هنوز هم....احساس میکنم دارم به پیله وارد میشم حتی اگه من کرم ابریشم نباشم....دنیا ازم یه عجیب الخلقه میسازه ...

از راحیل (دوستم)خواستم برام فال حاف بگیره....غزل 114درومد

که گفت تا تو به سمت من نیای من چجوری کمکت کنم.....

شاید سکوتم فقط یه تغییر رویه از تظاهر نکردن بود....من تظاهر نمیکنم ک خوبم پس حرفم نمیزنم....عزیز من گذشته بر نمیگرده......

پ.ن:سرما،کمبود بارش،درد عضلانی و تنگی نفس-شاهزاده سوار بر اسب سفید-خواب