یادداشت 24

یادداشت 24

یادداشت های روزانه+داستان دنباله دار
یادداشت 24

یادداشت 24

یادداشت های روزانه+داستان دنباله دار

یادداشت89-من ماهی ام

باورم نمیشه! دارو ی لعنتی بعد دو ماه دردسر درست کردن برای من پیدا شد! اونم کجا؟! طبقه دوم کابینت بغل ماکارونی هاااااا

الان که فکرشو می کنم می بینم اگه دارو گم نمی شد من هرگز نمی فهمیدم که باید تحت نظر باشم و از خودم مراقبت کنم....

امروز میرم تهران...قراره من و مامان و خاله معصومه با دختر خاله ام نرگس بریم تهران خونه اشون و صبح بریم دکتر....پس انداز بوفه امو که شده 150تومن دادم مامان و گفتم برام خرج کن و پیش خاله ننال....گرفت!

بیشتر وقتا دو دلم....به علاقه ای که به "اون" دارم و باید انکارش کنم....به کاری که بهش عادت کردم و زندگیم شده ولی باید ولش کنم چون حقوقش کمه....بازم طبق معمول به این نتیجه رسیدم که مشکلاتم خود به خود حل میشه فقط من این وسط بیخود حرص می زنم....

گلو درد دارم....به خاطر کورتون بدنم ضعیف تر شده و احتمالا دیرتر خوب میشه...کبودی های بدنم هنوز خوب نشده ...همه میگن لاغر شدی....ولی خودم فک می کنم چاق شدم....الان یه عالمه بدهکاری دارم که با از دست دادن بوفه بهم رو آورده....318تومن مانده بدهی قبلی به ساندویچی....300تومن پول تعاونی به خاله ربابه....100تومنی که ازش خرید کردم....نمی صرفه واقعا نمی صرفه...از الان باید چطور زندگی کرد؟! مامان میگه با قناعت....

کاش راه حل تموم مشکلات زندگیمون تاگهان از طبقه دوم کابینت و بغل بسته های ماکارونی پیدا بشه....کاش تموم مشکلات لاینحل در کسری از ثانیه حل بشه....کاش امیدوار باشم و یکم اعتماد به نفسم بالا بره....تا دیگه سرکارگر جدید بهم نگه خودباخته ای که ترس توی چشماش معلومه!

راستی نگفتم؟با سرکارگر حرف زدم و گفتم چرا باهام بدی و به کارام حساس شدی؟ گفت نه تو استرس داری...چرا اتقد زود خودتو می بازی و دستپاچه میشی....گفتم: وقتی بهم گیر میدی و ضایعم می کنی اعصابم خرد میشه..

.گفت: از قصد می کنم تا تو قوی تر بشی....

گفتم:همه با یه روش نمی تونن قوی بشن ...اگه توی یه جنگل بخوان به همه حیوونا آموزش بدن که از درخت بره بالا شاید ببر بتونه ولی ماهی نمی تونه

گفت :خواستن توانستنه

گفتم آره ولی ماهی در طبیعتش نیست که بره بالا....لپ کلام اینه که از هرکسی با توجه به استعداد و ذاتی که داره انتظار داشته باش

گفت:حالا تو ماهی هستی یا ببر؟

گفتم:معلومه من ماهی ام!

حالا رفتار سرکارگر باهام خوب شده خداروشکر.....روزی چند بار ازم می پرسه"الان خوبی؟استرس نداری؟؟"

حقوقم کمه...حقوفم کمه....خیلی کمه....روزی 10تومن کرایه ام میشه ....


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد