یادداشت 24

یادداشت 24

یادداشت های روزانه+داستان دنباله دار
یادداشت 24

یادداشت 24

یادداشت های روزانه+داستان دنباله دار

یادداشت 82-برام تصمیم بگیر

بعد از من هرگز نمی فهمی چرا تورو رها کردم....هرگز نمی فهمی به خاطر خودت ازت دور شدم ...هرگز نمی گیری چی شد ازت گذشتم!

خانم(ع) انقد پر و بال گرفته به همه دستور میده و رئیس بازی در میاره...چقد ازش بدم میاد... اگه در مبارزه با بدنم شکست نمی خوردم یقینا یه روز حالشو می گرفتم....

وقتی با مامان مشورت می کنم در مورد ادامه کارم میگه خودت می دونی...ولی اگه کارتو از دست بدی دیگه نمی تونی کار بگیری...نمی تونی پول تعاونی بدی...توی خونه می میری....

مامان به خودش فکر می کنه و نمی گه چرا دخترم انقد بد نفس می کشه یا از چی در عذابه....

کورتون می خورم...روزی 1/2....باید بشه روزی یه کامل....نمی دونم قراره چی به سرم بیاد....

به قول نگین -یکی دیگه از همکارای خانم در سرکارم-با این سابقه کاری که داری قبل از اینکه بندازنت بیرون برو....می دونم "ع" عشوه گر یه روزی این کارو مس کنه....

برای ماهی کوچولو دعا کنید

نظرات 1 + ارسال نظر
نگاه یکشنبه 1 اردیبهشت 1398 ساعت 19:48 http://negahekohestan.blogsky.com

حدس میزنم یه نگرانی مامانت اینه که درد روزمرگی هم به مشکلاتت اضافه بشه
منتها نمیخواد دقیقا اینجوری بگه
آخه آدم وقتی میره بیرون همونقدری که خسته میشه و فکرش به همه سمت میره از مشکل مورد نظرم کمی پرت میشه
نمیدونم
اما هیچکس مثل خودت نمیدونه کدوم کار کار بهتریه
انشاالله هرچی خیره برات پیش بیاد و به حق همین روز خدا هم به شما هم به من هم به همه ی آدما کمک کنه
دوستت دارم ماهی طلایی

مرسی ایشالله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد