یادداشت 24

یادداشت 24

یادداشت های روزانه+داستان دنباله دار
یادداشت 24

یادداشت 24

یادداشت های روزانه+داستان دنباله دار

یادداشت 43-کار اشتباهی کردم؟

به همکارم گفتم که موقع شیفتم سرکارگر پول ناهار خودشو زد به پای شام ما و پول گرفت و بهمون شام غذای نذری داد.....جنگ راه افتاده....همکارم و برادرش رفتن دعوا کردن و حالا اخراج شدن....من کار اشتباهی کردم؟ بعد از گفتن این حرف پشیمون شدم و چند بار بهش گفتم به کسی نگه...اما اون گفت و حالا من که الان مرخصی ام برای رفتن فردا به سرکار استرس گرفتم.....می ترسم.....از مامان پرسیدم من کار اشتباهی کردم که دزدی سرکارگر رو لو دادم؟؟ مامان می گه نه....هیچوقت برای افشای حق و حقیقت منافع خودت رو در نظر نگیر....فردا هم با شجاعت برو سرکار و اگه بهت چیزی گفت به دوست دایی بزن....

من اشتباه کردم؟ نباید شروع کننده این جنگ من می بودم....حالا فردا همه چیز عوض میشه......دوباره جنگ...دعوا....استرس...لیچار

پ.ن:باید حرفاتو به کسی بگی که از نعمت حرف زدن  و شنیدن محروم باشه

نظرات 1 + ارسال نظر
نگاه چهارشنبه 24 بهمن 1397 ساعت 22:19 http://negahekohestan.blogsky.com

تو کار درستی کردی کار درستی که بله دردسر هم داره مگه میشه درست زندگی کرد و دردسر هم نداشت
من با مامانت موافقم همه جوره از خودت مراقبت کن ولی عذاب وجدان نداشته باش
اگه خیلی نگران فردایی میتونی به مامانت بگی که مثلا فلان ساعت به یه بهونه ای بهت زنگ بزنه اگه میشه البته من نمیدونم اونجا چطوریه

خیلی می ترسم فردا لیچار بارم کنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد