ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
خواستگارمو رد کردم! راحت شدم....
بعضی وقتا احساس می کنم خیلی از موهبت ها ازم دریغ شده....اینکه وضعیت الان من اینه و ممکنه من هیچوقت نتونم مادر بشم ناراحتم می کنه....دلم نمی خواست متفاوت باشم اما حالا که هستم پس باید یه متفاوت عالی باشم....
امروز و دوشنبه مدرسه ها تعطیله و من نرفتم بوفه ...عوضش سرکار حسابی شلوغ شده و روزی یک میلبون به بالا دخل داریم....دلم می خواد یه شغل برای خودم داشته باشم و بشم آقا و نوکر خودم.....راستی "اون" باهام سرد شده...به درک...بهتر از اونو پیدا می کنم...
کاش زودتر به جاهای خوب زندگیم برسم....آرزوی من برای همه شادی و سلامتی و حال خوبه....
عید نزدیکه تصمیم گرفتم بعد عید برنامه های پرباری رو داشته باشم...باشگاه،استخر،کلاس زبان، طراحی لباس،موسیقی،شغل دوم ، رفتن به کنسرت،خوشگل شدن،کتابای بیشتری خوندن...
وقتایی که ناراحتم میرم سراغ کتابایی که بتونه آرومم کنه....کتابایی مثل"وقتی نفس هوا می شود " نوشته پل کالانیتی یا "روی پاهای خودم" نوشته ایمی پردی...این کتابا از زبون آدماییه که نقص ها و بیماری هایی رو در زندگی تجربه کردن و باهاش مبارزه کردن...البته نویسنده اولی مرده...
پ.ن:هوای ابری-غمگین-اشتباهات-اون-قولنج-لباس شستن-تعطیلات-خستگی-نیاز به دوست داشته شدن-رحم بدون فرزند-زندگی-آرزو-ایده های نو-موفقیت-قدم اول
"دلم نمی خواست متفاوت باشم اما حالا که هستم پس باید یه متفاوت عالی باشم...."
تو فوق العاده ای
و این سخته
اما زیباست...
مرسی گلم