ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
امروز دقیقا یکسالگی عمل جراحی منه....اعصابم خرده همش یاد اون روزا میفتم...نفس تنگیم شروع شده که احتمالا باید به خاطر به هم ریختن هورمون ها و استرس بیش از حدم باشه.....
حساس شدم...احساس می کنم کسی منو جدی نمی گیره که البته نباید این حس هامو جدی بگیرم...
مامان رفته روستای پدریش یا خانواده اش دور هم باشن...تا فردا هم نمیاد و من باید تنها باشم...هرچند که اگه نباشه آرامش بیشتری دارم.....
هوا خیلی سرده و این یعنی پایان زمستون نزدیکه...من دلم برای خیلی ها تنگ شده...برای سعید پسر خاله ام که حالا نزدیک 2ساله مرده...برای بابابزرگ و حتی ننه....دلم برای دوستان دانشگاهم...کانون شعر و ادب دانشگاه...مریم خواهرم، عشق قدیمیم و
.. تنگ شده....در هر صورت من دوباره متولد شدم و امروز یکساله ام....پس تولدم مبارک
با این فکرا سخت ترش میکنی دختر خوب
فکری رو انتخاب کن که بهت نیرو بده
باشه