بسیج اومده مدرسه تا به دخترا راجبه کار با اسلحه آموزش بده...بعضی از دخترای دبیرستانی نرفتن سالن ....اومدن حیاط و توی هوایی که سرد و یخ زده است یکی از ترانه های محبوبشون رو دسته جمعی خوندن....گاهی وقتا شجاعت چقدر بی پرواست.....
وای خدا یخ کردم توی بوفه....همه پنجره ها بازه...هوا مه داره و فوق العاده سرده...برای ناهار ماهی گذاشتم بیرون امیدوارم خوب درست کنم.....
سرمای سخت نشونه پایان زمستونه....یکی از دخترای دبیرستانی (ساقی) الان اینجاست و داره واسم خاطره تعریف می کنه....
پ.ن:نوک انگشتام یخ زده