ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
بهش احساس دارم....به "اون" ....بهش وابسته شدم که اشتباهه محضه...میدونی آخه نباید تا زمانی که از احساس کسی نسبت به خودت مطمئن نشدی بهش فکر کنی و خیال ببافی...من اشتباه کردم و هر لحظه اذیت میشم....
در این مواقع که قلب ما تابع عقلمون نیست باید چیکار کرد؟ توی دوران دانشجویی هم به یکی وابسته شدم و داغون شدم بعدش...حالا هم دوباره این احساس یه نفره و زود هنگام اتفاق افتاد....مهدیه سعی کن فراموشش کنی....به یه نفر دیگه فکر کن مثلا...یا برو بهش بگو ....خرخاکی!!!!
قلب هم پیر میشه؟بعد از تجربه هایی که بدست آورده یاد میگیره محتاط و عاقل باشه؟من نمیدونم....شاید واسه همینه برای فرار از فکر"اون"می خوام به یه گزینه جدید فکر کنم....
پ.ن: رحم بدون فرزند،احساس یک طرفه....مامان....تلفن به راحیل...دیدن "اون"...داشتن اهداف بلند مدت
در ضمن این اتفاق فقط برای شما نیفتاده خیلی های دیگه هم همین مشکلو دارن
فقط شما یه فرقی با بقیه داری اونم اینکه سمت و سوی زندگیتو به امید خدا به سمت اتفاقات مثبت سوق میدی
سلام
نگران نباش
میتونی به جای اینکه به ذهن و قلب و فکر و مغزت فرمان بدی چه کاری نکنن یا چه کاری بکنن تا چی بشه و چی نشه
بهشون فرمان بدی در خدمتت باشن و تنها کاری که باید بکنن خوشحال کردنت و محافظت از تو باشه
در واقع به جای اینکه سمت منفی قضیه رو بهشون نشون بدی بهشون یاد بدی روی وجوه مثبت زندگی و علایق تو تمرکز کنن