یادداشت 24

یادداشت 24

یادداشت های روزانه+داستان دنباله دار
یادداشت 24

یادداشت 24

یادداشت های روزانه+داستان دنباله دار

یادداشت 27-هنوز نه

احساس می کنم کشش ندارم تا برای زندگی بجنگم....دو شیفته کار می کنم...از نظر مالی و روحی حمایت نمی شم....پدر بالای سرم نیست و تازه دارم با یه بیماری هم دست و پنجه نرم می کنم....همیشه در این ترس به سر می برم که کسی رازهای منو بفهمه...می ترسم ساده و دم دستی بشم ....می ترسم همه بفهمن که من آسیب پذیرم ...به لحظات تنهایی احتیاج دارم تا با خودم خلوت کنم ....تا دوباره بتونم روی پاهای خودم بیایستم ...تا بتونم خشمم رو کنترل کنم....به شدت تنها و ضعیف شدم و کسی هم نیست تا آرومم کنه....فک کنم وقتی سنت میره بالا این توقع ازت میره که دیگه محتاج کسی نباشی.....من هنوز بزرگ نشدم....اگه جای من بودین چیکار می کردین؟؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد