یادداشت 24

یادداشت 24

یادداشت های روزانه+داستان دنباله دار
یادداشت 24

یادداشت 24

یادداشت های روزانه+داستان دنباله دار

یادداشت8-گرفتاری

مردم میگن میخوان طولانی طولانی عمر کنن....چیزی حدود 120سال....چطور امکان پذیره؟و چی باعث میشه اینقد امیدوار باشیم در حالی که ممکنه همین فردا یه قاتل سریالی از خدا بی خبر سرمون رو گوش تا گوش ببره.....

معمولن راجع به آدما زود قضاوت میکنم و بدبختانه همیشه حس ششمم درست جواب میده.....نمیخوام اینجوری باشه....در اکثر موارد کنترل ذهنمو از دست میدم ....لدون اینکه بخام ساعت ها راجبه ویژگی رفتاری آدما فکر میکنم و حالاتشون رو طبقه بندی می کنم...نمیخام اینجوری باشه...من که مامور سازمان سیا نیستم....میخام عادی باشم.....و هیچوقت فکر نکنم.....

شنبه من و مامان رفتیم پیش روانپزشک....به دکتر گفتم دلم میخواد خودکشی کنم چون بیمار شدم و نمیخام خانواده ام زجر بکشن....چون فکر میکنم...چون اذیت میشم....چون برنامه ای ندارم....چون به هرکاری دست زدم شکست خوردم....چون با هر کی آشنا میشم یه جوری کلاهمو برداشته....چون به آدما  بی اعتمادم.....دکتر برام قرص آرام بخش نوشت.....

یکشنبه رفتیم پیش خانومی که میگفتن روانشناسه و همینطور از علوم خفیه(جمبل و جادو)سر در میاره....مامان معتقده شاید دعایی شدیم....صحبت کردم و گفتم حالم خوب نیست....همش بدبیاری میارم....همش به در بسته میخورم....گفت صد در صد دعاتون کردن....گفت از پیش از تولدتون....گفت اگه دنبال کاری بیا پیش من ....پول نمیدم ولی سرت گرم میشه.....

امروز هوا گرمه....باد گرم میزنه.....با خودم میگم چیشد که به اینجا رسیدم؟چیشد؟من که خوب بودم؟ورزش میکردم....غذای سالم....چی شد....چی شد.....و بعد در بلاتکلیفی خودم غرق میشم.....خدایا کجایی....

پ.ن:گرم.....احساس خواب....درد دستان....نخ و نقشه فرش جدید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد