یادداشت 24

یادداشت 24

یادداشت های روزانه+داستان دنباله دار
یادداشت 24

یادداشت 24

یادداشت های روزانه+داستان دنباله دار

یادداشت2-مبارزه با ترسها

آدمایی هستن توی زندگیت که دلت میخاد ازشون تا جای ممکن دور بشی،اما نمیشه،هی نمیشه....میخای اما نمیتونی....چون به هم متصلید یا از خون یا از احساس یا کاری یا مالی و یا حتی خاطره....

برای منم بوده و هست،کسایی هستن که باعث میشن تو همیشه عصبی و ناراحت باشی تا جایی که به فکر خودکشی بیفتی....کسایی که باعث میشن در دل شب گریه کنی کسایی که نمیدونی باهاشون چیکار کنی....

به خودم میگم :مهدیه مگه چقد کنارشون دووم میاری و زندت میذارن؟با حرفاشون میکشنت ولشون کن،برای خودت زندگی کن....مهدیه ی کوچک درونم که مغموم و گرفته ست لرزون و دست و پا چلفتی بهم میگه"شاید درست شد،بذار بهشون یه فرصت دوباره بدم"

دور زدن ترس ها مثل پاک کردن صورت مساله ست....باید یه جایی یه جوری بالاخره حل بشه...حالا چه زود چه دیر....مهدیه میخاد قوی باشه....مثل مهدیه ی شجاع درون سرش.....

تموم دیروز و دیشب بارون زد....از همین الان شوفاژا رو روشن کردیم...چون هممون سرما خوردیم و حالمون زاره...صدای بارونو خیلی دوست دارم مثل صدای لالاییه....

از خونه ی قبلیمون یه ماهه که بلند شدیم و اومدیم تو آپارتمان....خونه باغم آرزوست...

بهش فکر میکنم....به همه ی آدمها....و دلم برای همه چیز میسوزه

پ.ن:بارون،صدای پرنده-املت-مادر مریض-مادر و سفر آینده ی کربلا-زیبایی-عقاید جدید-دیدن کتابها-رمانای آبکی.....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد