اگه فرشا فروخته میشد،اگه "الف"پیام های منو می دید...اگع وام جور میشد...اگه سلامتیم برمی گشت...اگه سرکش نبودم...اگه با پدرم نمی جنگیدم...اگه با مادر و خواهرم دعوا نمی کردم...اگه موقعیت های ازدواجمو از سر غرور خراب نمی کردم...اگه ورق برگرده...اگه همه چیز درست بشه...گاهی یادم نمیاد زندگی واقعی چه شکلیه