مث خل ها وقتایی که حالم بده به مامانم وصیت می کنم..
مامان کتابامو بده کتابخونه عمومی
فرشایی که بافتم رو برای خودت خرج کن
جهازی که برام خریدی رو بده به عروسای فقیر
وصیت می کنم همیشه...می دونم خوب بشم همشو یادم میره و حاضر نیستم یه تیکشو به کسی بدم...من از همه ی ادما جون دوست تر و مال دوست ترم...فک کنم اگه بمیرم و بفهمم وسایلم افتاده دست این و اون یه بار دیگه بمیرم