یادداشت 24

یادداشت 24

یادداشت های روزانه+داستان دنباله دار
یادداشت 24

یادداشت 24

یادداشت های روزانه+داستان دنباله دار

شعر 2-چشم باز می کنم-شعر 2

چشم باز می کنم

و می بینم که فرا رسیده است رویا

و نور پشت پلک هایم می رقصد

شاید که جشن شادی برپاست

و اگر چشم باز کنم

خورشید مردمک های مرده ام را ذوب کند

شاید که دیدن

واژه ای غریب برای یادآوری است

شاید که من مرده ام

و در انحنای روشن افکارم

بادبادک هوا کرده اند

من می ترسم

از های های و هی هی گریه های تو

شاید که بشکفد

بغض سفالیم

و ترک بردارد مجسمه استوار آزادی

چشم باز می کنم

و دیدن را

از دریچه چشم های تو تعریف خواهم کرد

بگذار روح بلولد در قصه کاج های مرده

و آنگاه هزاران کلاغ سفید

تولد پلک های مرا جشن بگیرند

تا من دوباره رویا ببینم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد